کتابخانههای موجود در مناطق روستایی و کمتر توسعه یافته، توسعه مشارکت زنان در سطح کشور با تاکید بر نقش محوری زن در خانواده، انجام فعالیتهای فرهنگی و هنری در راستای فعالیتهای آموزشی در زمینه مهارتهای زندگی برای زنان، برگزاری جشنواره موسیقی بانوان نواحی ایران و برگزاری مراسم هفته زن، صورت گرفته است. در زمینه امور ورزشی هم فعالیتهایی در زمینه عمومی کردن ورزش، آمادهسازی تیمهای ملی بانوان و بهینه سازی اوقات فراغت دختران جوان صورت گرفته است. علاوه بر این در زمینه توسعه مشارکت و اشتغال زنان، این مرکز فعالیتهایی در جهت تشکیل تعاونیهای روستایی زنان، توسعه مشارکت زنان در سطح کشور و سازمان دهی زنان شاغل در صنایع دستی، انجام داده است. در زمینه مطالعات و تحقیقات در امور زنان نیز میتوان به مواردی از قبیل تقویت کتابخانههای دانشگاهها از طریق ارائه کتب و نشریات ویژه زنان و همکاری در زمینه اطلاع رسانی و خدمات کتابخانهای، برگزاری سمینارها و گردهماییهای علمی داخلی و بین المللی مربوط به زنان و خانواده، برگزاری برنامه هفته پژوهش،بررسی میزان و علل و عوامل موثر در بروز پدیده خشونت خانگی علیه زنان( زوج علیه زوجه)، تدوین فصل نامه پژوهش زنان، برگزاری “همایش تواناییهایی زنان در ایران”، برگزاری مراسم تجلیل از زنان پژوهشگر در هفته پژوهش، انجام طرح پژوهشی ارزش کار خانگی زنان و تقویت رشته مطالعات زنان اشاره کرد. در نهایت ذکر این نکته نیز ضروری است که در زمینه حقوقی نیز بر اساس ماده 159 فعالیتهایی از جانب این مرکز در جهت رفع مشکلات حقوقی زنان انجام شده و پیشنهادهایی در جهت بهبود وضعیت حقوقی زنان تهیه شده است. این قوانین عمدتاً در رابطه با ارث، تعدیل شرایط طلاق، اصلاح قانون کار در خصوص محرومیت از اشتغال زنان در مشاغل سخت و زیانآور و پیشنهاداتی در رابطه با اصلاح قوانین و مقررات مربوط به شیردهی و استفاده از مهدکودکها برای زنان شاغل بوده است(مرکز امور مشارکت زنان، 1384).
بررسی و مرروی کوتاه بر فعالیتهایی که درزمینه توسعه زنان طی این سالها انجام شده است، با هدف روشن تر شدن فضای فرهنگی و اجتماعی است که زنان در آن به استفاده از رسانهها میپردازند. صرف نظر از این موضوع که این فعالیتها تا چه حد در بسترسازی برای اشتغال یا مشارکت اجتماعی و تحصیل زنان و همچنین تغییر و اصلاح قوانین به نفع آن ها، موثر بوده اند، شکل گیری زمینه فرهنگی و اجتماعی زنان در این شرایط و تلقی از خود در چنین فضاین، سلماً از دیدگاه ی م و رسانهها و به خصوص بازنمایی زنان در رسانهها و بازتولید هویتهای خاص از آنها، جای تامل دارد.
در این شرایط به نظر میرسد، برای آگاهی به نحوه استفاده رسانهای زنان، کسب شناخت نسبت به سبک زندگی و نیازهای زنان با توجه به زمینههای اجتماعی و فرهنگی آنها و همچنین سبکهای زندگی متفاوت که ناشی از تاهل، اشتغال، تجرد یا سن آنها است، به طور جداگانه ضروری باشد.
بنابراین مسأله مهمی که در این تحقیق به آن خواهیم پرداخت، این است که جنس عامل موثر در استفاده رسانهای زنان است یا جنسیت یعنی ساخت و انتظارات اجتماعی جنس است که با استفاده رسانهای آنها در ارتباط میباشد.
مسئولیتهای اجتماعی زنان و شکلگیری نیازها
چنانچه ذکر شد زنان خانهدار و متاهل با توجه به مسئولیتی که در قبال کودکان ورسیدگی به امور منزل دارا می باشند، نیاز به کسب آموزشها و اطلاعاتی در راستای ایفای نقش مادری و همسری خود دارندکه رسانهها تا حدودی میتوانند این آموزشها را به آنها ارائه دهند. هم چنین چنانچه هویت خود را به عنوان مادر و همسر مطلوب بدانند، احتمالاً در پی تثبیت این هویت از طریق رسانهها هستند. اما اگر در یک جامعه، زنان از نظر دارا بودن ویژگیهایی از قبیل وضعیت اشتغال،
میزان تحصیلات، وضعیت تاهل و سن دارای پراکندگی باشند، با توجه به مطالبی که ذکر شد، نیازها و بالطبع رجحانهای رسانهای آنها نیز با یکدیگر تفاوت خواهند کرد. به عنوان مثال زنان مجرد، مسئولیتی در قبال مراقبت از کودکان و یا امور خانهداری ندارند و چنانچه امکان کسب اشتغال، تحصیل و یا فعالیتهای هنری و اجتماعی را نیز داشته باشند، احتمالاً کسب آموزشهای لازم در این زمینهها را برای خود ضروری خواهند دانست. همچنین هر چند زنان مجرد نیز با احتمال این که در آینده متاهل خواهند شد نیاز به آموزشهایی مشابه با زنان متاهل دارند، اما در عین حال میتوانند نیاز به کسب مهارتهای حرفهای به منظور اشتغال در راستای کسب استقلال مالی بیشتر دارند. در مجموع میتوان گفت داشتن شرایط و ویژگیهای متفاوت نیاز به کسب مهارتهای زندگی مختلفی را نیز میطلبد. این مهارتها میتواند شامل چگونگی برقراری ارتباط با اطرافیان، چگونگی غلبه بر مشکلات موجود و پیشگیری از مشکلات احتمالی، چگونگی سخن گفتن، کسب اعتماد به نفس و هویت مطلوب و غیره باشد. به عنوان مثال زنان متاهل به کسب مهارتهایی در ارتباط با زندگی زناشویی وکسب الگوهای رفتاری مناسب در راستای ایفای نقش همسری و مادری در خانواده بیشتر نیاز دارند. در مقابل برای زنان مجرد که تعاملات خانوادگی متفاوت دارند نیاز به فراگیری جنبه های دیگری از مهارتهای زندگی از جمله نحوه ارتباط با پدر و مادر و یا خواهران و برادران یا آموزشهایی که بتواند آنها را در ازدواج و یافتن همسر مناسب کمک کنند، اهمیت بیشتری میتواند داشته باشند. به عبارت دیگر اگرفقط از منظرآموزشی به رسانهها توجه کنیم، تفاوت اساسی در نیازهای آموزشی زنان مجرد و زنان متاهل میتوانیم پیدا کنیم. این تفاوت برای زنان با دو ویژگی اشتغال و عدم اشتغال نیز وجود دارد.
اشتغال، فضای زندگی کاملاً متفاوتی برای زنان در مقایسه با محیط منزل ایجاد میکند. برقراری ارتباطات سازمانی مناسب نیازمند مهارت و آموزشهای خاصی است که آن را کاملاٌ با ارتباطات خانوادگی و فامیلی متمایز میکند. رقابت برای ارتقای شغلی و کسب منافع، شناخت حریمهای موجود در ارتباطات سازمانی و چگونگی غلبه بر مشکلات کاری از جمله مهارتهای مورد نیازبرای افراد شاغل است. اشتغال علاوه بر این که زندگی روزمره متفاوتی نسبت به وضعیت خانه داری برای زنان ایجاد میکند، هنجارهای کاملاً متفاوتی را نیز درطول ساعات کاری بر زندگی روزمره آنها حاکم میکند. بنابراین علاوه بر نیازهای متفاوتی که احتمالاً زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار در استفاده از رسانهها دارند، هنجارهای استفاده از رسانهها نیز برای آنها متفاوت است. با توجه به این مطالب، شناخت نحوه استفاده رسانهای زنان شاغل علاوه بر این که میتواند تفاوت آنها را از نظر سلایق و رجحانهای رسانهای که در ارتباط با اشتغال آنها شکل میگیرد نشان دهد، هنجارهای حاکم بر استفاده رسانهای در محیطهای کار را در مقایسه با خانه نیز میتواند آشکار کند.این مطلب را هم بخوانید :